ترس مامانی
وای اامروز خیلی بدجور ترسیده بودم تو هم ترسیدی بخاطر روشن خاموش شدن لامپ راه پله وقتی آنا جون اومد ما رو ببره برا اولین بار 5 دیقه خودت تنها رو مبل نشسته بودی ...
نویسنده :
mamani
10:53